nauseatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتهوع، حالت تهوع دست دادن، بالا آوردن، متنفر ساختن، از رغبت انداختن، منزجرکردن
nauseateدیکشنری انگلیسی به فارسیتهوع، حالت تهوع دست دادن، بالا آوردن، متنفر ساختن، از رغبت انداختن، منزجرکردن
nauseatesدیکشنری انگلیسی به فارسیتهوع، حالت تهوع دست دادن، بالا آوردن، متنفر ساختن، از رغبت انداختن، منزجرکردن
نایستیدگویش اصفهانی تکیه ای: neɂištiya طاری: vemašdid طامه ای: venaštid طرقی: vâmaštid کشه ای: vânaštid نطنزی: vâneɂištid / veneɂištid