معتاوندNar-Anonواژههای مصوب فرهنگستانانجمنی برای اجرای برنامۀ دوازدهقدمی متشکل از افرادی که در ارتباط مستمر با یک فرد معتاد بودهاند * واژۀ معتاوند از ادغام دو واژۀ معتاد و خویشاوند، به قیاس با صورت لاتین آن، ساخته شده است
تحلیل همسایگیnearest-neighbor analysisواژههای مصوب فرهنگستانروشی که باستانشناسان برای بررسی پراکنش محوطههای باستانی همجوار و چگونگی ارتباط میان آنها به کار میبرند
محدودیت دسترسی شبکهnetwork access restriction, NARواژههای مصوب فرهنگستانمحدودیتی که نرمافزار نصبشده در سامانههای تلفن داخلی برای محدودسازی تعداد تماسهای همزمان مشترکان ایجاد میکند
لایهنگاری لایههای وارونه،لایهنگاری وارونهreverse stratigraphy, inverted stratigraphyواژههای مصوب فرهنگستانبررسی نحوة قرار گرفتن لایههای قدیمیتر برروی لایههای جدیدتر براثر حوادث طبیعی مانند لغزش زمین و جریان یافتن یخرودها یا فعالیتهای انسان
snareدیکشنری انگلیسی به فارسیدامن، دام، کمند، تله، بند، بدام انداختن، بغرنج کردن، گوریده شدن، با تله گرفتن