متقابل، دو جانبه، دو طرفه، دوسره، از دو سره، بین الاثنین
مخالفت متقابل
الگویی برای متقابل
درک متقابل
القاء متقابل
دوستی متقابل
متقابل، تقابل، دوسره بودن
متقابل، دوسره ساختن، همزیستی کردن، بطور مشترک امری را انجام دادن
متقابل
متقابلا
mutual fund
joint, mutual
member, mutual
mutual, reciprocal
mutual, round-trip
بانک پس انداز متقابل
متقابلا منحصر به فرد، دو به دو ناسازگار
میانجی
transmutual
مودم
غیرمستقیم