مستللغتنامه دهخدامستل . [ م ُ ت َل ل ] (ع ص ) نعت فاعلی و مفعولی از استلال . بیرون کشنده چیزی را از داخل چیزی دیگر چون شمشیر را از غلاف . (از اقرب الموارد). || آنچه از داخل چیزی دیگر بیرون آورده شده باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به استلال شود.
مستالواژهنامه آزادمِسْتاْل:(mestal) در گویش گنابادی یعنی شکست خورده در عشق ، شکست عشقی خورده ، ناکام