معنی minster | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی متن

کلیسای بزرگ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minster

minsteryard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

minsteryard

Monstera deliciosa

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Monstera deliciosa

بازیگر نمایش های مینسترل

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minstrel

باهاری

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minstrelsy

آدم زشت سیرت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

monster

آقا(عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

mister

آقای

دیکشنری فارسی به انگلیسی

Mister

برآوردن نیازهای کسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minister

جانور مهیب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

monster

خدمت کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minister, serve, service

خنیاگری سیار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minstrelsy

خنیاگر دوره گرد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minstrel

در سطح وزیران

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ministerial

دیوانی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

ministerial

رامندی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minstrel, minstrelsy

سرپرست در برخی بنیادهای کلیسای کاتولیک

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minister

سرپرستی کردن (کلیسا)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minister

غول پیکر (چیز)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

monster

مجموعه ترانه ها و شعرهای خواننده سیار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

minstrelsy