mussesدیکشنری انگلیسی به فارسیmusses، درهم و برهمی، تلاش، تقلا، کوشش، بهم خوردگی، درهم و برهم یا کثیف کردن
رِنای پیک پیشسازprecursor messenger RNAواژههای مصوب فرهنگستانرِنای پیک پیش از انجام تغییرات پسارونویسی اختـ . پیشرِناپ pre-messenger RNA, pre-mRNA متـ . رونوشت اولیه primary transcript رِناپ پیشرس premature mRNA