مجموعۀ ماندهایresidual set, co meagerواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای که مکمل آن یک مجموعۀ رستهاول باشد
مجموعۀ رستهاولset of first category, meager setواژههای مصوب فرهنگستاناجتماعی شمارا از مجموعههای هیچجاچگال
مجموعۀ ماندهایresidual set, co meagerواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای که مکمل آن یک مجموعۀ رستهاول باشد
مجموعۀ رستهاولset of first category, meager setواژههای مصوب فرهنگستاناجتماعی شمارا از مجموعههای هیچجاچگال
لاغردیکشنری فارسی به انگلیسیbony, lean, meager, reedy, scraggy, scrawny, skeleton, skinny, spare, thin
نابسندهدیکشنری فارسی به انگلیسیdeficient, inadequate, insufficient, meager, scant, scanty, second-class, sketchy, slim, stingy, tenuous
نزاردیکشنری فارسی به انگلیسیdecrepit, feeble, frail, gaunt, infirm, invalid, lean, meager, rickety, run-down, slight
مجموعۀ ماندهایresidual set, co meagerواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای که مکمل آن یک مجموعۀ رستهاول باشد