معنی matrix | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

matrix algebra

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جبر ماتریس

matrix multiplication

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ضرب ماتریس

matrix inversion

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معکوس ماتریس

matrix printer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چاپگر ماتریس، چاپگر ماتریسی

matrix operation

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عملیات ماتریس

matrix transposition

دیکشنری انگلیسی به فارسی

انتقال ماتریکس

matrix addition

دیکشنری انگلیسی به فارسی

علاوه بر ماتریس

matrixing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریسینگ

dot matrix printer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چاپگر نقطه ای، چاپگر یا ماتریس نقطهای

passive matrix display

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نمایشگر ماتریس غیر فعال

nonsingular matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریس غیرمجاز

unit matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریس واحد

dot matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریس نقاط، ماتریس نقطهای

scalar matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریس اسکالر

active matrix screen

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صفحه ماتریس فعال

real matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریس واقعی

wire matrix printer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

چاپگر ماتریس سیم

identity matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریس هویت

correlation matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماتریس همبستگی

eigenvalue of a matrix

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مقدار خاصی از یک ماتریس