maintenancesدیکشنری انگلیسی به فارسینگهداری، تعمیر، نگهداشت، ابقاء، گذران، قوت، عمل تمیز کردن وپاک کردن
متیلاز الگودارmaintenance methylase, maintenance methyltransferaseواژههای مصوب فرهنگستانمتیلازی که براساس الگوی قبلی به گروههای سیتوزین، در دِنای هوهستهای، متیل اضافه میکند
نگهداری تصحیحیcorrective maintenance, remedial maintenanceواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع نگهداری نرمافزار که در آن اِشکالهای مشاهدهشده در سامانه را با ایجاد تغییرات یا اصلاحاتی رفع میکنند
راهنمای نگهداری هواگردaircraft maintenance manual, AMM, maintenance manualواژههای مصوب فرهنگستانکتابچۀ راهنمای شرکت سازندۀ هواگرد که پیوسته روزآمد میشود و شامل روالهای مرتبط با نگهداری هواگرد و موتورها و قطعات است
خدمۀ نگهداریmaintenance crewواژههای مصوب فرهنگستانکارکنان بخش زمینی که مسئولیت آماده نگه داشتن هواگرد را بر عهده دارند