lateدیکشنری انگلیسی به فارسیدیر است، اخیرا، تا دیر وقت، تا دیرگاه، بیگاه، دیر، مرحوم، گذشته، اخیر، کند، تازه
اکثریت واپسینlate majorityواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از افراد که فنّاوری و نوآوری را اندکی دیرتر از اکثریت آغازین میپذیرند و معیار اصلی برای آنها سودمندی است
پیایند پسینlate-seral stageواژههای مصوب فرهنگستانمرحلۀ نهایی حیات یک تودۀ جنگلی از رسیدن به ابعاد تجاری تا رسیدن به حداکثر متوسط رویش سالانه
دنبالگر متأخرlate followerواژههای مصوب فرهنگستانبنگاهی که مدتی پس از پیشگام یا پیشگامها و دنبالگرهای متقدم وارد بازار میشود
دورۀ کلاسیک پایانیLate Classical periodواژههای مصوب فرهنگستانآخرین مرحله در تقسیمات دورۀ کلاسیک در مطالعۀ فرهنگ و تاریخ و هنر یونان باستان، از حدود 400 تا 323 ق.م
دورۀ متأخرLate periodواژههای مصوب فرهنگستاندورهای در تاریخ مصر باستان از حدود 664 تا 332 ق.م که شامل سلسلههای بیستوششم تا سیام و تهاجم اسکندر مقدونی است
دیرآغازlate startواژههای مصوب فرهنگستانویژگی مرحلهای در بعضی از حرکات در چراغ راهنمایی که با درنگ آغاز میشود
دیرآیندlate mover, late entrant, late comerواژههای مصوب فرهنگستانبنگاهی که دیرتر از رقبای خود وارد بازار جدید میشود
دیربادکردگیlate blowingواژههای مصوب فرهنگستاننقصی در پنیر که به تولید گاز و طعم نامعمول منجر میشود و ناشی از تخمیر با باکتری کلُستریدیوم تیروبوتیریکوم است متـ . بادکردگی blowing
دیرترین آغازlate start date, LSواژههای مصوب فرهنگستانرویکردی در باستانشناسی از دهۀ 1960 به بعد که به مطالعۀ رفتار انسان در محیطزیست پیشازتاریخ میپردازد و بهشدت تحت تأثیر مفاهیم رفتارشناسی جانوری است
دیرترین پایانlate finish date, LF 3واژههای مصوب فرهنگستاندر روش مسیر بحرانی، دیرترین زمان ممکنی که در آن میتوان یک فعالیت ناتمام را باتوجهبه منابع و قیدها و تاریخ دادهها به پایان رساند