انتگرال مکررiterated integral, repeated integralواژههای مصوب فرهنگستانانتگرالگیری پیدرپی از یک تابع چندمتغیره نسبت به هریک از متغیرها
قانون انتظار تکراریlaw of iterated expectationواژههای مصوب فرهنگستانقانونی که براساس آن، انتظارات شرطی از یک متغیر تصادفی در زمان حاضر یا t با انتظارات شرطی از همان متغیر در زمان t +1 (که با اطلاعات امروز پیشبینی شده است) برابر است
انتگرال مکررiterated integral, repeated integralواژههای مصوب فرهنگستانانتگرالگیری پیدرپی از یک تابع چندمتغیره نسبت به هریک از متغیرها
قانون انتظار تکراریlaw of iterated expectationواژههای مصوب فرهنگستانقانونی که براساس آن، انتظارات شرطی از یک متغیر تصادفی در زمان حاضر یا t با انتظارات شرطی از همان متغیر در زمان t +1 (که با اطلاعات امروز پیشبینی شده است) برابر است
obliteratedدیکشنری انگلیسی به فارسینابود شد، پاک کردن، معدوم کردن، محو کردن، زدودن، سربه سر کردن، ستردن، ناپدید ساختن