25 مدخل
خارش دار، خارش کردن، خاریدن
مرتبه بالا
خسته، گودال کندن
بیش از حد
غیر فعال
پیوست، هل دادن، تکان دادن، بستن، انداختن
فریب خورده، افسون کردن، فریفتن، مسحور کردن
تلخ، شکایت کردن
دوخته شده، بخیه زدن
پشتی زد
بی نظیر
بدون هماهنگی، باز کردن، شل کردن، ازاد کردن
زیر پا گذاشتن
هممستند
تغییر کرد، چوب زدن، راه گزیدن، سویچ زدن، جریان را عوض کردن
شلخته
wirestitched
بی وقفه
جادوگر، مجذوب کردن، افسون کردن، سحر کردن