منو
بیچاره، دختر ساده
غروب خورشید، محصور کردن، حبس کردن، توقیف کردن
ennui، ملالت، دل تنگی، بیزاری، خستگی
ennuis
نماینده، فرستاده، مامور، ایلچی، مامور سیاسی، سخن اخر، شعر ختامی