هن و هنلغتنامه دهخداهن و هن . [ هَِ ن ْ ن ُ هَِ ن ن ] (اِ صوت ) کنایه از نفس نفس زدن حاصل از خستگی و یا بیماری است .
قلاب معکوسinverted turnواژههای مصوب فرهنگستانپیکرهای تزیینی شبیه به قلاب که در آن جهت اجرای نغمهها عکس جهت اجرای آنها در قلاب است
گردش موجودیinventory turnoverواژههای مصوب فرهنگستاننسبتی که سرعت گردش اقلام از انبار تا مصرف را نشان میدهد
دورة گردش موجودیinventory turnover periodواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین شمار روزهایی که موجودی در دسترس یا در حال فراوری است
inدیکشنری انگلیسی به فارسیکه در، به، از، با، بر حسب، توی، در ظرف، بالای، روی، هنگام، در توی، اندر، نزدیک، بطرف، نزدیک ساحل