adenoidدیکشنری انگلیسی به فارسیadenoid، گرفتگی بینی، شبیه غده، غده مانند، منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
پوئیدنیلغتنامه دهخداپوئیدنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) درخور پوئیدن . ازدر پوئیدن . || که پوئیدن آن ضرور است .
خائیدنیلغتنامه دهخداخائیدنی . [ دَ] (ص لیاقت ) قابل خائیدن . آنچه خایند آن را: لَواک .و آنچه خایند او را چون علک ، مضاغ . (منتهی الارب ).