gradatedدیکشنری انگلیسی به فارسیدرجه بندی شده، بتدریج بارنگ دیگرامیختن، درجه بندی کردن، تدریجا عمل کردن یا شدن
gradatesدیکشنری انگلیسی به فارسیدرجه بندی می کند، بتدریج بارنگ دیگرامیختن، درجه بندی کردن، تدریجا عمل کردن یا شدن
gradateدیکشنری انگلیسی به فارسیارزیابی، بتدریج بارنگ دیگرامیختن، درجه بندی کردن، تدریجا عمل کردن یا شدن