گرمبادfoehnواژههای مصوب فرهنگستانباد فروشیب گرم و خشک در بادپناه آلپ که نتیجۀ شارش همدیدمقیاس از عرض رشتهکوه است متـ . فون
فن فنلغتنامه دهخدافن فن . [ ف ِ ف ِ ] (اِ صوت ) حکایت صوت بینی در حالت زکام . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فن و فن شود.
فین فینلغتنامه دهخدافین فین . (اِ صوت ) فین . نفس به تندی گرفتن . (آنندراج ). رجوع به فین (اِ صوت ) شود.- فین فین کردن . رجوع به این ماده شود.
دماغۀ گرمبادfoehn noseواژههای مصوب فرهنگستاندگرشکلی معین خطوط همفشار در نقشۀ همدیدی هوای سطح زمین در یک گرمباد توسعهیافته
دیوارۀ گرمبادfoehn wallواژههای مصوب فرهنگستانلبۀ بادپناه اَبر کلاهکی پوشنی کوهساری که از سوی بادپناه سد کوهستانی دیده میشود متـ . کرانۀ گرمباد foehn bank
کاف گرمبادیfoehn gapواژههای مصوب فرهنگستانمنطقۀ بدون اَبر، معمولاً بهصورت نواری در بادپناه، موازی یال کوهستان متـ . وقفۀ گرمبادی foehn break
گرمباد آزادfree foehnواژههای مصوب فرهنگستانایجاد شرایط گرمباد در بالاتر از سطح زمین، (در کوهستان) متـ . گرمباد مرتفع high foehn
دیوارۀ گرمبادfoehn wallواژههای مصوب فرهنگستانلبۀ بادپناه اَبر کلاهکی پوشنی کوهساری که از سوی بادپناه سد کوهستانی دیده میشود متـ . کرانۀ گرمباد foehn bank
گرمباد آزادfree foehnواژههای مصوب فرهنگستانایجاد شرایط گرمباد در بالاتر از سطح زمین، (در کوهستان) متـ . گرمباد مرتفع high foehn