25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
outfitting
fittedness
equipede
equipage
furnishment
تجهیز ساختگاه
بیشتر بدانید
نرم آوا
indispensably
praestomium
laps
اسب دوم
اهتمام نمودن
جستوجوی دقیق
equipper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیز
جستوجوی همآوا
equiped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجهیز
گروه مجهز
team, équipe (fr.)
واژههای مصوب فرهنگستان
گروهی با تجهیزات کافی برای انجام کاری خاص