25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
impleading
enforcive
تنفيذ الحکم
execution of instrument
executing
execution speed
بیشتر بدانید
گیرشگاه (مکانیک)
نُخاله
درب
savintry
ذوالوجهین
بساکبَر
جستوجوی دقیق
enfork
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجرای
جستوجوی همآوا
infarct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفارکت، سکته، دچار انفارکتوس
myocardial infarct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفارکتوس میوکارد