اتاق زودآمادهearly makeupواژههای مصوب فرهنگستان1. اتاقی که مهمان آن را ازپیش بهنحوی ذخیره کرده است که بتواند زودتر از زمان معمول در مهمانخانه به آن وارد شود 2. اتاقی که مهمان مقیم درخواست نظافت آن را در اس
اکثریت آغازینearly majorityواژههای مصوب فرهنگستانگروه عمدهای از افراد که نوآوری را تحت تأثیر تبلیغات یا سودمندی و رفاه حاصل از آن میپذیرند
پوسیدگی خردسالیearly childhood carries, ECC 1, baby bottle tooth decayواژههای مصوب فرهنگستانخرابی دندان در خردسالان ناشی از مصرف مداوم مواد غذایی شیرین
پیایند نخستینearly-seral stageواژههای مصوب فرهنگستاننخستین مرحلۀ پیایند، از آشفتگی تودۀ جنگلی تا کامل شدن تاجپوشش
پیشاخطارearly warning, tactical warningواژههای مصوب فرهنگستاناعلام خطر رادار زمینی یا رادار پرنده و ایستگاههای شنود مبنی بر احتمال حملۀ هوایی یا موشکی دشمن از فاصلۀ دور