ریختهگری ریژهایdie casting 2, gravity die casting, permanent mould castingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریختهگری که در آن فلز مذاب بهجای قالبهای ماسهای در قالبهای فلزی دائمی ریخته میشود
dieدیکشنری انگلیسی به فارسیمرگ، سرنوشت، طاس، مهره، جفت طاس، سرپیچ، سر سکه، قمار، مردن، تلف شدن، جان دادن، درگذشتن، فوت کردن، بشکل حدیده یا قلاویز دراوردن، با حدیده و قلاویز رزوه کردن