دورنلغتنامه دهخدادورن . [ دُ ] (اِخ ) برنارد. از خاورشناسان نامی اتحاد جماهیر شوروی سابق است . (متولد 1805 متوفای 1881 م ).
دوگرگینلغتنامه دهخدادوگرگین . [ دُ گ َرْ ] (ص مرکب ) مخفف دگرگون . (لغت محلی شوشتر). || کنایه از بدگمانی و بدفطنگی است . (لغت محلی شوشتر).
دورچینgarnishواژههای مصوب فرهنگستانتکههای کوچکی از مواد خوراکی که برای تزیین دور ظرف غذا به کار میرود