دید روزday vision, photopic visionواژههای مصوب فرهنگستانتشخیص تصاویر و اشیا در نور روز یا روشنایی بسیار
deathsدیکشنری انگلیسی به فارسیمرگ و میر، مرگ، فوت، درگذشت، فنا، مردگی، اجل، خاموش سازی یافوت، خواب مرگ
دخترگویش کرمانشاهکلهری: düyat گورانی: düyat سنجابی: düyat کولیایی: düyat زنگنهای: det جلالوندی: det زولهای: det کاکاوندی: det هوزمانوندی: det
دئوتواژهنامه آزادdeot داُت یا دِت det، با دو لهجه درگویش لکی لرستان به معنی دختر می آیند که با واژۀ دوت در پهلوی و اوستا یکی هستند.