dendritesدیکشنری انگلیسی به فارسیدندریت ها، دندریت، شاخههای متعدد سلولهای عصبی، سنگ شجری، سنگ درخت وار
داربسپارdendritic polymerواژههای مصوب فرهنگستان1. بسپاری با هستهای مشخص که در پیرامون آن اجزایی بهصورت متمرکز و منظم قرارگرفتهاند 2. بسپاری با ساختار شاخهای منظم
انجماد شاخهایdendritic solidificationواژههای مصوب فرهنگستانانجماد میکروسکوپی فلزات و آلیاژها که در آن دانهها بهصورت شاخهای رشد کنند
بلورهای شاخهایdendritic crystalsواژههای مصوب فرهنگستانبلورهای بلند کشیده که مانند درخت شاخهشاخه میشوند
پودر شاخهایdendritic powder, arborescent powderواژههای مصوب فرهنگستانپودری با دانههایی شاخهدار، مرکب از یک شاخۀ اصلی و چند شاخۀ فرعی