cableدیکشنری انگلیسی به فارسیکابلی، کابل، تلگرام، ریسمان، طناب سیمی، طناب سیمی ضخیم، سیم تلگراف، شاه سیم، نوار فلزی، سیم کشی کردن، تلگراف کردن
اجرا 2will comply, WILCOواژههای مصوب فرهنگستانواژهای که از آن برای نشان دادن دریافت و درک پیام صوتی مخابراتی استفاده میکنند