رِنای ناقل همشناساcognate transfer RNAواژههای مصوب فرهنگستانهریک از رِناهای ناقلی که یک زیمایۀ خاص آنها را شناسایی و باردار میکند اختـ . رِنان همشناسا cognate tRNA
خویشاونددیکشنری فارسی به انگلیسیakin, cognate, connected, consanguineous, kinsman, related, relation, relative