شکستگی بستهclosed fracture, simple fractureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شکستگی که در آن استخوان شکسته به محیط خارج راه پیدا نکند و به بافتهای اطراف نیز آسیب نرساند
enclosedدیکشنری انگلیسی به فارسیمحصور شده است، محصور کردن، در جوف قرار دادن، در میان گذاشتن، به پیوست فرستادن، در اغوش گرفتن