ککریلغتنامه دهخداککری . [ ] (اِ) دجاجی که به فارسی ماکیان نامند. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کک شود.
ککریلغتنامه دهخداککری . [ ک َ ] (اِخ ) نام شهری است در هندوستان . (برهان ) : پسر آن ملکی تو که به مردی بگشادز عدن تا جروان وز جروان تا ککری .فرخی (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).