پایۀ سپرbumper bracket, bumper iron, bumper mountingواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای فلزی که سپر با آن به بدنه یا شاسی خودرو متصل میشود
سپر 1bumper 2واژههای مصوب فرهنگستانسازهای افقی در جلو و عقب خودرو که نقش ضربهگیر را در هنگام برخورد خودرو با اجسام خارجی ایفا میکند
لاستیک محافظ سپرbumper insertواژههای مصوب فرهنگستاننوار لاستیکی یا پلاستیکی که برای جلوگیری از خراشیدگی سپر بر روی آن نصب میشود
پلهسپرstep bumperواژههای مصوب فرهنگستانسپری که در خودروهای باری طوری طراحی میشود که میتوان از آن بهعنوان پله نیز استفاده کرد
سپر دُمtail bumperواژههای مصوب فرهنگستانبرآمدگی یا سازۀ تقویتشدهای در زیر دُم هواگَرد که از وارد آمدن صدمه به بدنه در حین برخورد با زمین جلوگیری میکند
سپر کنارهدارwraparound bumperواژههای مصوب فرهنگستانشکل جدیدی از سپر که برای محافظت بیشتر از بدنه تا نزدیک چرخها امتداد دارد
بادگیر سپر جلوair dam, bumper air damواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای در زیر سپر جلو که ضمن کاهش جریان هوا در زیر خودرو، باعث کاهش پسار و برار وارد بر خودرو میشود
دفراfender 1, bumperواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع وسیله یا ابزاری که برای حفاظت از شیء شناور در برابر ساییدگی یا برخورد به کار رود
ضربهگیر درِ موتورbonnet bump rubber, hood bump rubber, hood bumperواژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ لاستیکی ضخیمی که برای کاهش ضربه در هنگام بسته شدن در موتور در محل برخورد آن با بدنۀ خودرو نصب شده است