معنی bug | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی هم‌قافیه

bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حشره، اشکال، ساس، گیر، احمق، جوجو، سرخک

pill bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال قرص

lygus bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال مشابه

four-lined plant bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال گیاهی چهار ردیف

kissing bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال بوسیدن

Croton bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال کروتون

potato bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال سیب زمینی

leaf bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال برگ

true bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال واقعی

boat bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال قایق

giant water bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال آب غول پیکر

sow bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشک کاشت، شپشه چوب

bed bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ساس، سرخک

water bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال آب

June bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال ژوئن

leaf-footed bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال برگ زخم

mirid bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال میرید

lygaeid bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال لیگا

plant bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال گیاهی

tarnished plant bug

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اشکال گیاهی خراب شده