25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
manageable
سهل الانقياد
bridles
لجام
meekest
remote control
بیشتر بدانید
یخ دان
شکربلاغی
بازگشت هنرپیشگان به صحنه (تئاتر و غیره)
تحمیل کردن (عامیانه)
cerebellipetal
رستمینه
جستوجوی دقیق
bridling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خنده دار، رام کردن، جلوگیری کردن از، کنترل کردن
جستوجوی همآوا
breedling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش اندام