borated
فریاد زد، سرزنش کردن
براتا
بارتر
بورات
براته ای
تعریف شده، سنگین کردن، به زحمت ساختن، بادقت شرح دادن
همکاری کرد، همدستی کردن، باهم کار کردن، تشریک مساعی کردن
بی نظیر
تایید شده است، موکد، موید، مشدد
هماهنگ شده