blockadeدیکشنری انگلیسی به فارسیمحاصره، انسداد، راه بندان، سد راه، بستن، محاصره کردن، راه بند کردن، سدراه کردن
بنداکblock, blockade, block anesthesia, conduction anesthesiaواژههای مصوب فرهنگستان← بیحسی ناحیهای