محوریaxileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تَمَکُنی که در آن جفتها بهصورت ستونی در یک تخمدانِ مرکبِ دیوارهدار قرار دارند
assoiledدیکشنری انگلیسی به فارسیاسفناج، بخشیدن، تبرئه کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، مرخص کردن، حل کردن، رفع کردن، پاک کردن، تقاص پس دادن
جداری ـ محوریparietal-axileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تَمَکنی که در آن جفتها در محل اتصال دیواره و فراَبر یک تخمدان دو یا چندحجرهای قرار دارند
محوریرأسیapical-axileواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تَمَکُنی که در آن دو یا چند جفت در بالای یک تخمدان دیوارهدار قرار دارند