ضددیکشنری فارسی به انگلیسیanti-, contrary, converse, counter, counter-, cross, opposite, head, inimical, proof _, repellent
برنامۀ ضدویروسanti-virus softwareواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای که محتویات دیسک سخت را جستوجو میکند تا بدافزارهای آن، بهویژه ویروسها، را پیدا کند و از بین ببرد یا ناکار کند متـ . نرمافزار ضدویروس ضدویرو
داروی ضدالتهاب غیراستروئیدیnonsteroidal anti-inflammatory drug, NSAIDواژههای مصوب فرهنگستانگروههای ناهمگون دارویی که ساختار غیراستروئیدی و اثر ضدالتهابی دارند متـ . دردزدای ضدالتهاب غیراستروئیدی مسکن ضدالتهاب غیراستروئیدی nonsteroidal anti-inf
ژن جهشکاهantimutator geneواژههای مصوب فرهنگستانهر ژنی که میزان جهشهای خودبهخودی را در ژنهای دیگر کاهش میدهد متـ . جهشکاه anti-mutator
مخالفدیکشنری فارسی به انگلیسیadversary, adverse, against, anti-, antagonist, antipathetic, athwart, averse, contrary, con , contra-, converse, counter, cross, gainsayer, detractor, dissente
دُژاطلاعاتdisinformationواژههای مصوب فرهنگستاناطلاعات کذب و مغرضانهای که بهقصد آسیب رساندن به مخاطب ارائه میشود متـ . ضداطلاعات counter information, contra information, anti-information