عملجلغتنامه دهخداعملج . [ ع َ ل َ ] (اِ) نوعی از خربزه ٔ زمستانی باشد. (از برهان ) (از آنندراج ). نوعی از خرنوب است و با تخم خورند. (مخزن الادویه ).
عملقلغتنامه دهخداعملق . [ ع َل َ ] (اِخ ) ابن سمیدع بن صواربن عبدشمس . جد عمالقه ٔ ثانیه که ملوک حمیر بدانها منسوبند. (منتهی الارب ).
چاملقلغتنامه دهخداچاملق . [ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ای در جنوب کشور آلبانی که اهالی آن بنام «چام » نامیده میشوند و به جرأت و ذکاوت مشهورند. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).