تعطیلات فرعیadditional holidayواژههای مصوب فرهنگستانتعطیلاتی علاوه بر تعطیلات اصلی، چنانچه فرد بیش از یک تعطیلات در طول سال داشته باشد
فیلمبرداری مکملadditional photography, reshootواژههای مصوب فرهنگستانفیلمبرداری مجدد از برخی نماها یا صحنههای فیلم که انتظارات اولیۀ کارگردان یا گروه تولید را برآورده نکرده باشد
سوخت افزودهadditional fuel, unusable fuelواژههای مصوب فرهنگستانسوختی که برای مقاصد عملیاتی ازقبیل توزین و تعادل و رعایت حداقلها حمل میکنند
جایگزینی گفتارautomatic dialogue replacement, additional dialogue replacement, ADR 1واژههای مصوب فرهنگستانضبط مجدد گفتوگوی بازیگران و قرار دادن آن بهجای گفتار یا عبارت نامطلوب یا بیکیفیت در مرحلۀ پستولید
افزودهدیکشنری فارسی به انگلیسیaddition, additional, adjunct, dopant, supplementary, up , more, super-, supplement
اضافیدیکشنری فارسی به انگلیسیaddition, additional, adjunct, accessory, backup, auxiliary, de trop, excess, extra, fringe, further, more, new, spare, super-, superfluous, supernumerary, supplement, supplemental, supplementary, surplus