تمریلغتنامه دهخداتمری . [ ت َ م َرْ ری ] (ع مص ) آراسته شدن . تمری به ؛ آراسته شدن به آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تمرگلغتنامه دهخداتمرگ . [ ت َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش هرسین که در شهرستان کرمانشاهان واقع است و 710 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تمریلغتنامه دهخداتمری ٔ. [ ت َ ءْ ] (ع مص ) مرؤک الطعام گفتن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).