portionدیکشنری انگلیسی به فارسیبخشی، سهم، بخش، قسمت، جزء، نصیب، بهره، قطعه، تکه، پاره، شقه، برخه، اری، تسهیم کردن، سهم بندی کردن، بخشیدن
بستة تکنفرهsingle serve pack, portion packواژههای مصوب فرهنگستانبستهای شامل آن مقدار از محصول که برای مصرف یک نفر در یک وعده آماده شده است