پوشاکیلغتنامه دهخداپوشاکی . (ص لیاقت ) در خور پوشیدن . پوشیدنی . مقابل خوراکی . || (اِ) جامه . لباس . کسوة.
گوشکیلغتنامه دهخداگوشکی . [ ش َ ] (ص نسبی ،ق مرکب ) منسوب به گوشک . در اصطلاح حرف در گوش گفتن واین اکثر محاوره ٔ توران است . (چراغ هدایت ). رجوع به درگوشی و زیرگوشی و بیخ گوشی ذیل ترکیبات گوش شود.
ویسکیلغتنامه دهخداویسکی . (انگلیسی ، اِ) نوعی مشروب الکلی . قسمی عرق معمولی انگلستان . (یادداشت مرحوم دهخدا). || نوعی از عرق که از حبوبات گیرند و بیشتر در اسکاتلند و ایالات متحده ٔ امریکا سازند.