26 فرهنگ
39 مدخل
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
جستوجوی متن
اسب تهیه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
اسکلت جانور را برای نمایشگاه آماده کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
اقدام کردن (عملیات نظامی یا اکتشاف علمی و غیره)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
به توپ مسلح بودن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
تدارک دیدن اکتشاف علمی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
تدارک دیدن عملیات نظامی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
جسد جانور را برای نمایشگاه آماده کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
سوار کردن بر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
سوار کردن جواهر بر انگشتر و غیره
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
سوارشدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
فزون شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
قرار دادن بر فراز چیزی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
لوله توپ را برای هدف گیری بالا بردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
مهیا کردن در اکتشاف علمی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
مهیا کردن در عملیات نظامی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount
کوه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount, mountain
نصب کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mount, set
موعظه عیسی در بالای کوه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
Sermon on the Mount
اسب
دیکشنری فارسی به انگلیسی
horse, mount
اسب دادن به
دیکشنری فارسی به انگلیسی
horse, mount
بیشتر
۱۹ واژه در متن