channelدیکشنری انگلیسی به فارسیکانال، مجرا، ترعه، مجرای فاضل اب، دریا، ورودی و خروجی مجرایی، کندن، شیار دار کردن
دالان رشدgrowth channelواژههای مصوب فرهنگستانمنحنی افزایش قد و وزن در دورۀ زمانی مشخصی از رشد که معیار رشد استاندارد است
روگاهfairway, mid-channelواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از آبهای ناوشپذیر در رودخانهها و بین بنادر و ورودی بنادر که علامتگذاری شده است
ریشهمجراroot channelواژههای مصوب فرهنگستانمجاری حاصل از خشک شدن ریشهها در خاک که دارای چگالی کم و مادۀ آلی زیاد است
آذرخشراهlightning channelواژههای مصوب فرهنگستانمسیری نامنظم در هوا که تخلیۀ آذرخشی در امتداد آن رخ میدهد