لغتنامه دهخدا
تاروا. [ رَ ] (اِخ ) موضعی در ناحیه ٔ «یوتیا» که بردیای دروغی اهل آن جا بود: «... مردی بود نامش «وَهیَزْدات َ» از اهل محلی که موسوم به «تاروا» و در ناحیه ٔ «یوتیا»است . این مرد در دفعه ٔ دوم بر من در پارس یاغی شد وبمردم گفت من «بردی » پسر کوروشم . بعد آن قسمت مردم که در قصر ب