dropدیکشنری انگلیسی به فارسیرها کردن، قطره، افت، سقوط، افتادن، چکه، ژیگ، اب نبات، قطع مراوده، سرشک، انداختن، چکیدن، سقوط کردن، از قلم انداختن، ژوشیدن
تقلیحلغتنامه دهخداتقلیح . [ ت َ ] (ع مص ) دندان پاک کردن از زردی . (تاج المصادر بیهقی ). پاک کردن زردی دندان و مانند آن . فی المثل عود یقلح ؛ای یقنی اسنانه ُ و یعالج من القلح . م
قمیحةلغتنامه دهخداقمیحة. [ ق َ ح َ ] (ع اِ) گوارش و پست و جز آن . (منتهی الارب ). اسم لما یقمح من الجوارش و غیره کانه فعیلة من القمح . (اقرب الموارد). || اسم سفوفی است که در دهان
هبودلغتنامه دهخداهبود. [ هََ ب ْ بو ] (اِخ ) نام جایی است در بلاد بنی تمیم . (معجم البلدان ). جایی است در بلاد بنی تمیم یا بنی نمیر. (معجم متن اللغة). موضعی است در بلاد بنی نمیر
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن مختار الواسطی النحوی العدل . مکنی به ابوعلی . برادرزاده ٔ ابوالفتح محمدبن محمدبن جعفربن مختار نحوی . وفات وی پس از سال
ارتجاللغتنامه دهخداارتجال . [ اِت ِ ] (ع مص ) پای کسی گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || به بدیهه خطبه یا سخن گفتن .ببدیهه گفتن . بالبداهه گفتن . اقتبال . اقتضاب . بی