گوهنیلغتنامه دهخداگوهنی . (اِخ ) به نقل بیرونی نام یکی از ساعتهای نیک شب ، در نزد هندوان قدیم بوده است . (ماللهند بیرونی ص 174).
وهنگلغتنامه دهخداوهنگ . [ وِ هََ ] (اِ) حلقه ٔ چوبینی را گویند که در باربند و شریطه می باشد و گاهی به جای رکاب آهنی آویزند. (برهان ) (انجمن آرا) : چون برون کرد زو هماره وهنگ در زمان درکشید محکم تنگ . ؟ (از لغت فرس <span class="hl" dir="ltr
وهنگفرهنگ فارسی عمید۱. حلقۀ چوبی که در سر ریسمان میبندند و هنگام بستن بار سر ریسمان را از آن میگذرانند و میکشند.۲. رکاب چوبی.۳. دانۀ لعابدار.۴. جرعۀ آب.
وهنگفرهنگ فارسی معین(وِ هَ) (اِ.) 1 - هر یک از حلقه های چوبین یا از شاخه های درخت که در سر ریسمان بندند و موقع بستن بار سر ریسمان را از آن گذرانند و بدین وسیله بار را محکم کنند. 2 - رکاب چوبین . 3 - کمندی که به وسیلة آن انسان یا حیوانی را گیرند.