گونکیلغتنامه دهخداگونکی . [ ن َ ] (اِخ ) طایفه ای هستند از طوایف فارس که ییلاق آنها کوه خرمن کوه ضیمکان است و قشلاق آنها نواحی بلوک میمند می باشد و معیشت آنها از گوسفند است . (فارسنامه ٔ ناصری ص 332).
یونکیلغتنامه دهخدایونکی . [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فلارد بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 30هزارگزی خاور لردگان ، با 249 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="
پوئینکلغتنامه دهخداپوئینک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 10000گزی شمال باختر ورامین . بوسیله ٔ خیابان مشجر به راه شوسه ٔ ورامین و تهران متصل است . جلگه ای معتدل . سکنه 801 تن شیعه
پونکلغتنامه دهخداپونک . [ ن َ ] (اِخ ) (قنات ...) از قنوات شهر تهران در سمت مغرب ، مقدار آب آن سه سنگ و مسافت مادرچاه تا شهر یک فرسنگ و نیم است .
پونکلغتنامه دهخداپونک . [ ن َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش کن شهرستان تهران ، واقع در 6000 گزی خاوری کن و 12000 گزی راه عمومی . دامنه ، معتدل ، دارای 175 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول