گشفلغتنامه دهخداگشف . [ گ َ ] (اِ) گژف و آن صمغی است سیاه که بر درزهای کشتی مالند. (برهان ). گزف . (آنندراج ). رجوع به کزف ، گژف ، کشف و کرف شود. || سیم سوخته . || سواد زرگری . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به گزف ، گژف و کرف شود.
شارش هلهشاوHele-Shaw flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش خزشی شارهای با گرانروی بالا میان دو صفحة تخت با فاصلة بسیار کم
پیشو پیشولغتنامه دهخداپیشو پیشو. (اِخ ) یکی از مرتفعترین قلل سلسله جبال آند واقع درپرو و در شمال شرقی آرکیپا. دارای 567 گز ارتفاع .