کُشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ی، کشتی آزاد، کشتیفرنگی کاراته، جودو، کانگ فو، ورزشهایرزمی ورزشهای مرتبط، ورزش، ورزش باستانی
پوش نوارcassette 1واژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای که در آن نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری، در دو جهت حرکت کند
نوار 3cassette 2واژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای که در آن نوار مغناطیسی صوتی یا تصویری، در دو جهت حرکت کند
کشتی کشتیلغتنامه دهخداکشتی کشتی . [ ک َ / ک ِ ک َ / ک ِ ] (ق مرکب ) بسیار. سخت بسیار. مقابل بس اندک : نعمت منعم چراست دریا دریامحنت مفلس چراست کشتی کشتی .ناصرخسرو (دیوان چ تقوی
انتقال کشتی به کشتیship-to-ship transfer, STS1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی جابهجایی محصولات نفتی که در آن شناورها در دریا پهلوبهپهلوی هم قرار میگیرند و محموله از یکی به دیگری انتقال مییابد
کُشتیگیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) شتیگیر مرشد، کهنهسوار، پیشکسوت، عیّار، پهلوان، جهانپهلوان، نوچه، نوخاسته، میاندار، ضربگیر پهلوان، جوانمرد قَدَر، همقدر، همزور تختی
کُشتیگیرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) شتیگیر مرشد، کهنهسوار، پیشکسوت، عیّار، پهلوان، جهانپهلوان، نوچه، نوخاسته، میاندار، ضربگیر پهلوان، جوانمرد قَدَر، همقدر، همزور تختی
فنون کُشتیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ون کُشتی فن، داو، کار، بند، مایه، بدل سرشاخ، بارانداز، فتیله پیچ، کُنده، پل، سرانداز، زیر گرفتن، درو، بزکش، سگبند، مخالف، قوچبند، بدل آفتابمهتاب، آرنج، اژدربند، اشکلگربه، افلاک، بُزکِش، برات، پشتکاسه، پلشکن، پلنگشکن، مسگری، مقراضک، یزدانی