کوتالانلغتنامه دهخداکوتالان . (اِ) دوک . (ازاشتینگاس ). دوک و مغزل . (ناظم الاطباء). || کشتارگاه . (از اشتینگاس ). قصابخانه . (ناظم الاطباء). || (ص مرکب ، اِ مرکب ) فرمانروای قلعه . (از اشتینگاس ). کوتوال و حاکم قلعه . (ناظم الاطباء).
کوتالانلغتنامه دهخداکوتالان . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان روضه چای است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع است و 105 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کتالانلغتنامه دهخداکتالان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبار، بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. سکنه 700 تن . چشمه سار. محصول آن غلات ، بنشن ، سیب زمینی ، زردآلو، لبنیات . شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کاتالانیلغتنامه دهخداکاتالانی . (اِخ ) (انژلیکا) مغنیه ٔ ایطالیائی متولد در «سینیگاگلیا» (1779 - 1819).
قاتلانلغتنامه دهخداقاتلان . [ ت ِ ] (اِ) ج ِ فارسی قاتل . کشندگان .- بر قاتلان گفتن ؛ کنایه از ختم شدن کار. بانجام رسیدن امر. و این مأخوذ است از عبارت «بر قاتلان ابی عبداﷲ لعنت » که در آخر تعزیه میگفتند، علامت اینکه تعزیه تمام شد.