کُلِّفرهنگ واژگان قرآنهمه - کل (اصل در معناي اين کلمه احاطه داشتن است مجموع هر چيزي را هم که کُل ميخوانند ، براي اين است که به همه اجزا احاطه دارد ، يک فرد سربار جامعه را هم اگر کـَل
کَلٌّفرهنگ واژگان قرآنسربار(معناي عبارت" هو کل علي مولاه "اين است که او سربار سرپرست خويش است وبار و عيال کسي است که امورش را تدبير ميکند و او خودش نميتواند امور خود را تدبير کند )
کُلگویش بختیاری1. کوتاه dom-kol>:دُم کوتاه> ؛ 2. کُند؛ 3. کنار، لب، لبه kol-e tanir>:لب تنور؛ kol-e češma:کنار چشمه> ؛ 4. همه kol-e honu ez mona>:تمام آنها مال من است> .
کَلگویش بختیاری1. خانه کوچک و محقر kal xerâva>:خانه قدیمى و فرسوده> ؛ 2. بز کوهى نر؛ 3. ظرف سفالى ترک خورده یا لب پریده، ظرف فلزى معیوب، ظرف غذاى سگ؛ 4. کربلایى.
کَلcalvusواژههای مصوب فرهنگستانکومهایبارایی که در آن چند برجستگی در جهت فوقانی وجود دارد و بهتدریج شکل کومهای خود را از دست میدهد